سرنوشت بازیگر زن فیلم دخترلر(اولین فیلم ناطق فارسی)

روح انگیز سامی نژاد پس از فیلم «دختر لُر» در سال 1314 یکی از نقش های فیلم شیرین و فرهاد را بازی کرد. این فیلم نیز ساخته ی عبدالحسین سپنتا بود و روح انگیز در این فیلم در نقش شِکر ظاهر شد.ر
روح انگیز پس از فیلم «شیرین و فرهاد» از همسرش «دماوندی» جدا شد و با نصرت الله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد . این ازدواج مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران ، روح انگیز سامی نژاد را غیابی طلاق داد . روح انگیز پس از هیجده سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت ، او پس از بازگشت به ایران ، برای ادامه ی کارش در سینما با مخالفت خانواده رو به رو شد. جامعه ی سنتی ایران ، روح انگیز را به عنوان بازیگر سینما نمی پذیرفت ، او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید ، بعد از دو فیلم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.ر
روح انگیز سامی نژاد خود در این باره می گفت : «به خاطر ناراحتی هایی که در موقع فیلم بردرای و بعد از آن ، چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم ، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم ... هر موقع که از در شرکت می آمدیم بیرون ، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم ، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که کسی اتومبیل مان را چیز نکنن ، شیشه پرت نکنن. هر جایی هم که می رفتیم یا باید یه چیزی سرمون می انداختیم کسی ما رو نشناسه .ر
اگر می رفتیم سی توَن ، کانادرای بهمون پرت می کردن ، پی بگم والله!! من که برای همین از آرتیستی دست کشیدم از بس که سختی از مردم کشیدم. وقتی سر کار فیلم برداری وارد می شدیم تکلیفی نداشتیم ، برای همین دست کشیدم... گاهی وقت ها فکرم می رسید که دومرتبه برم به کاری شروع کنم ، چون هم در هندوستان و هم در ایران ، من را می خواستن ، اما همین سختی ها و ناراحتی هایی که ایرانی ها و مردم به من دادن ، ترک کردم و چند ساله گوشه نشینم و میل ندارم کسی بدونه من کجا هستم... از روزی که این هجده سال اومدم ، همین سختی را دارم می کشم. »
*
روح انگیز سامی نژاد در سال 1339 با برادر ِ «ماشاالله عمرانی» ازدواج کرد که این ازدواج ده سال ادامه یافت . در سال 1349 وقتی شوهر او زنی دیگر گرفت ، روح انگیز از او جدا شد و تا سال 1364 در یک خانه دو طبقه زندگی می کرد و در این سن به دلیل کهولت و احتیاج با ارتباط بیش تر با خانواده ، خانه اش را فروخت و به طبقه ی پایین خانه ی خواهرزاده اش در خیابان پاسداران ، سروستان ششم نقل مکان کرد.ر
در این خانه ، همه ی کارهایش را خودش انجام می داد و از نظر مالی نیز مستقل بود. در سال 1374 چشم هایش به بیماری آب مروارید دچار و به ناچار جراحی شد و پس از جراحی نیز خانه نشین بود و دیگر نتوانست خودش خریدهایش را انجام بدهد و خواهر زاده اش به او رسیده گی می کرد.ر

