روزی مردی ثروتمند دراتومبیل جدید و گران قیمت خود، با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرکرفت تا او را به سختی تنبیه کند. پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. پسرک گفت: "اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم." برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم." مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد....
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند. این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه!
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۷ ساعت 1:37 توسط روشول
|
سخنی با خوانندگان! حوادث سیاسی اخیر(انتخابات ریاست جمهوری و تبعات آن)و مطالب سیاسی که در این زمینه در وبلاگ ثبت شد(و با نارضایتی برخی از خوانندگان همراه شد)باعث یادآوری مطلبی هم برای خودم و هم برای خوانندگان این وبلاگ شد: این وبلاگ همانند دفترچه خاطرات من از اینترنت است و هر مطلبی که بنظرم جالب و خواندنی باشد در این وبلاگ قرار میگیرد.اما این دفترچه خاطرات خصوصی نیست و دیگران نیز قادر به خواندن مطالب آن هستند. پس:لطفا توقع نداشته باشید برای خوش آمد شما مطلبی را بنویسم یا مطلبی را حذف کنم چون در این صورت دیگر وبلاگ نویسی ارزش و جذابیتی برایم ندارد.(فکر میکنم یکی از فاکتورهای "ماندگاری" یک وبلاگ(با توجه به اینکه وبلاگ های زیادی را دیدم که بعد از مدت کوتاهی تعطیل شدند)این است که وبلاگ نویس برای دل خودش و با توجه به علایق و سلایق خودش بنویسد. بنابراین اگر روزی از مطالب این وبلاگ خوشتان نیامد فقط میتوانم به شما بگویم: خداحافظ! پی نویس:هنوز هم با عده ای مواجه میشوم که از نام روشول ایراد میگیرند.این نام صرفا بدلیل بار طنزی که بین دوستان دارد انتخاب شده است و ارزش دیگری ندارد!