روزی زن و مردی به دادگاه خانواده رفتند برای طلاق ! زن به قاضی گفت : آقای قاضی این مرد به من خیانت کرده و بدون اجازه من ازدواج مجدد کرده !مرد گفت : دروغ می گوید سپس رو به زن کرد و گفت : آخه چرا بهتون میزنی !زن گفت : من برای ادعای خود هزار و یک دلیل دارم ! مرد نیشخندی زد و گفت : نمی خواد هزار و یک دلیل بیاری اگه راست می گویی یک دلیل بیار اما محکمه پسند !زن گفت : این مرد ادعا می کند که شبهایی که به خانه نمی آید در محل کارش مشغول اضافه کاریست در حالی که من تا کنون چند بار به محل کارش زنگ زدم و آنها گفتند که این آقا تا ظهر هم به زور در محل کارش می ماند چه برسد به شب ! مرد گردنش را خاراند و گفت : خب ! این شد یک دلیل قابل قبول اما هیچ دادگاهی یک دلیل را قبول نمی کند اگر یک دلیل دیگر هم بیاوری حق باتوست ! زن گفت : این مرد با وجود این که درآمد خیلی خوبی دارد اما حدود یکی دو سال است که اصلا خرج من و بچه هایش نمی کند و تازگیها هم به شدت مقروض شده در حالی که نه تجارتی کرده و نه زمینی خریده !مرد دستش را در گوشش کرد و گفت :البته این دلیل هم بد نبود ! اما با این دو دلیل نمی توانی ثابت کنی که من ازدواج مجدد کرده ام اما اگر پنج دلیل دیگر بیاوری مطمئن باش که من اگر ازدواج مجدد هم نکرده باشم به آن اعتراف می کنم ! زن شروع کرد که : 1- با خانواده من رفت و آمدش را قطع کرده 2- از این گوشی دو سیم کارته ها خریده و شماره دیگرش را هم ما نمی دانیم 3- نه نهارش را در خانه می خورد نه شام 4- به من محبت نمی کند(از آن محبتها) 5- لباسهای نو و شیکی می خرد ولی وقتی با هم بیرون می رویم آنها را نمی پوشد 6- وقتی بچه ها را دعوا می کند و فحش میدهد فحشهای مادر به بچه ها میدهد در حالی که قبلا فحشهای پدر به آنها می داد 7- شبهایی که به خانه می آید بوی ادکلنهای عجیب و غریب می دهد درحالی که در خانه یک اسپری قراضه دارد که خیلی وقتها آن را هم استفاده نمی کند 8- هر وقت هم که در خانه است زندگی را بر همه ما حرام می کند و مرتب میگوید خسته شدم از این وضع ! مرد ناگهان گفت : من گفتم 5 دلیل تو چرا 8 دلیل گفتی ! زن گفت: می خواستم دهنت را ببندم که هی دلیل دلیل نکنی ! مرد این بار انگشتش را در دماغش کرد و گفت : البته این ها هم دلایل خوبی بود ولی تو 8 دلیل اینجا داشتی 2 دلیل هم قبلا که مجموعا می شود 10 دلیل ولی خودت گفتی که هزار و یک دلیل داری پس اگر آن 901 دلیل دیگر را هم گفتی :من هر چه تو بگویی قبول دارم !!!
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۸۷ ساعت 14:26 توسط روشول
|